Web Analytics Made Easy - Statcounter

  اینین زن وقتی هفته گذشته در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: یک سال است که با منصور ازدواج کرده‌ام. وقتی با آشناشدم به من گفت که پسری منزوی است وخیلی دوست ندارد که در جمع ظاهر شود. می‌گفت از مهمانی و دورهمی خوشش نمی‌آید. من هم تصور نمی‌کردم که او در این حد باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با خودم گفتم احتمالا خیلی اهل مهمانی‌های بزرگ و پارتی نیست. چون خودم هم اهل مهمانی‌های بزرگ نبودم، برای همین اعتراضی نکردم. اتفاقا استقبال هم کردم و گفتم که من هم مثل خودت هستم. ولی تازه بعد از این‌که زندگی مشترک‌مان آغاز شد، متوجه رفتار بیمارگونه‌اش شدم. منصور در هیچ جمعی حاضر نمی‌شد؛ حتی در جمع‌های خانوادگی! خیلی تعجب کردم. حتی به خانه مادرم هم نمی‌آمد. یا مثلا در جمع‌های خانوادگی خودشان هم حاضر نمی‌شد. می‌گفت وقتی پدر و مادرم یا پدر و مادر خودش در خانه تنها هستند، به آنجا برویم و سری به آنها بزنیم. بارها خواهرها و برادرهای من یا خودش دور هم جمع شده‌اند، ولی منصور به هیچ وجه حاضر نشد که بیاید. چندین بار خودم به تنهایی رفتم. ولی دیگر خجالت می‌کشیدم . نمی‌دانستم به بقیه چه بگویم؛ این‌که شوهرم دوست ندارد شماها را ببیند یا در جمع‌تان حاضر شود. سر این موضوع خیلی با او جروبحث و دعوا کردم ولی فایده‌ای نداشت. منصور حتی یک بار هم به خاطر من حاضر نشد به مهمانی خانوادگی بیاید، چه برسد در جمع‌های دوستانه؛ سعی کردم این موضوع را تحمل‌کنم، ولی دیگر نتوانستم. در یک سال فقط عذاب کشیدم و بارها سر همین مساله جلوی بقیه آبرویم رفت. منصور ارزشی برایم قائل نیست‌ وگرنه به خاطر من هم که شده کمی کوتاه می‌آمد و حداقل برای دلخوشی در یک مهمانی شرکت می‌کرد. حالا که او تا این اندازه نسبت به من بی‌تفاوت است، من هم دیگر نمی‌خواهم او را ببینم و به زندگی مشترک‌مان ادامه دهم. در ادامه، شوهر این زن نیز به قاضی‌گفت: آقای قاضی من از همان روزهای اول آشنایی‌مان این موضوع را به همسرم گفتم. ولی تصور می‌کرده که شوخی می‌کنم یا چیز زیاد مهمی نیست، در صورتی‌که به او بسیار تاکید کردم من اهل هیچ مهمانی یا دورهمی نیستم. در جمع راحت نیستم. دوست دارم بیشتر اوقات در خانه بمانم. اگر هم جایی بروم نباید تعداد زیادی مهمان حضور داشته باشد. او هم گفت که خودش هم اهل مهمانی نیست و دوست دارد همیشه هرجا می‌رویم خلوت باشد. ولی بعد از ازدواج متوجه شدم که حرف‌هایش با رفتارش فرق داشته است. او مرتب از من می‌خواهد به مهمانی برویم. خانواده خودش و من پر‌جمعیت هستند. او هم از من می‌خواهد وقتی همه دور هم جمع شدند ما هم در جمع‌شان حاضر شویم، در صورتی‌که من از همان ابتدا به او گفته بودم اهل هیچ مهمانی نیستم. در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد. 

اول خود را بشناسید
سارا شقاقی‌، روان‌شناس در این خصوص گفت: زن و مرد برای این که یک انتخاب درست برای ازدواج داشته باشند، نیاز است تا ملاک‎های منطقی و واقع‎بینانه‎ای را در نظر بگیرند. اگر انتخاب درست باشد و زوج‌ها مهارت رابطه را بلد باشند، آرامش در زندگی مشترک تجربه می‌شود. در زندگی مشترک باید به دنبال خوشبختی، آرامش و حال خوب بود. در مسیر تصمیم‌گیری عاقلانه شاید فرد احساس رنجش، یاس، دلسردی، یا حتی خشم و عصبانیت در زندگی کند اما این احساسات نباید رفتار او را به کنترل خود درآورد. عواطف را باید شناخت و تشخیص داد زیرا قرار نیست این احساسات، زندگی افراد را برای همیشه کنترل کند. برای تغییر مثبت باید انتخابی مثبت داشت و یک زوج برای داشتن ازدواج مثبت و موفق باید مهارت انتخاب همسر را بلد باشند. زن و مرد باید با استفاده از قدرت تاثیر مثبت، اهداف و تصمیمات سازنده زندگی زناشویی خود را به نحو مطلوب کنترل کنند و پیش ببرند. آنها برای زندگی مشترک به خودشناسی نیاز دارند. باید در اولین گام، خودآگاهی داشته باشند. در بررسی معیارهای انتخاب همسر بهتر است زن و مرد این را بدانند که باید اول خود را بشناسند و ضعف‌های خود را درک و روی آنها کار کنند. که خودشان را به کمال برسانند و این‌گونه نباشد که بخواهند با ازدواج، ضعف‌های خود را برطرف کنند. در مرحله بعد سعی کنند که تیپ‌های شخصیتی خود را بشناسند. بعد از آن بر اساس شناختی که از تیپ شخصیتی خود دارند، یک فردی را انتخاب کنند که مناسب او باشد و متضاد تیپ شخصیتی‌اش نباشد.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: طلاق زندگی مشترک مهمانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۹۵۳۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله با قمه در لندن؛ مظنون بازداشت شد

مقامات پلیس لندن اعلام کردند مردی در شمال شرق این کلانشهر با قمه به تعدادی از افراد حمله کرده و چند تن در این حادثه زخمی شده‌اند.

به گزارش ایسنا، فرد مهاجم چند افسر پلیس را نیز مورد حمله قرار داده است.

به گفته مقامات پلیس، مردی که گفته می‌شود چاقویی بزرگ شبیه به قمه حمل می‌کرده، با یک وسیله نقلیه به خانه‌ای برخورد و سپس تعدادی از مردم را زخمی کرد.

این مرد ۳۶ ساله پیش از اینکه در نهایت دستگیر شود به سمت مردم و دو افسر پلیس حمله کرده است. تاکنون شمار دقیق مصدومان این حادثه گزارش نشده است.

اکیپ های آتش نشانی و امدادی و همچنین تعدادی آمبولانس نیز به محل حادثه اعزام شدند.

تاکنون گزارشی در مورد وضعیت جسمانی مصدومان نیز منتشر نشده است. مقامات پلیس اظهار کردند به نظر نمی‌رسد این حادثه تروریستی باشد.

به گزارش اسکای نیوز، چند خیابان در پی وقوع این حادثه بسته شده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • جزییات حادثه مسمومیت پزشکان در مهمانی شیراز/ یک پزشک: مسمومیت با «متانول» نبوده/ هیچ‌کس به کما نرفته؛ خبر نارسایی کلیوی چند تن دیگر کذب است؛ این اشخاص به درخواست خودشان دیالیز شدند
  • مردی که قصد حمله به نتانیاهو را داشت بازداشت شد
  • درباره یحیی سنوار رهبر حماس در غزه؛ مردی که تسلیم نمی‌شود
  • مردی با جیب پر از چک‌پول توسط برادرش به قتل رسید
  • گفت‌وگوی ویژه با مردی که افغانستان را راهی جام جهانی کرد
  • چرا نرخ طلاق در استان البرز بالاست؟
  • حمله با قمه در لندن؛ مظنون بازداشت شد
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم